مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
1.آخرت بر خلاف دنيا، از تغيير، فساد و فنا مصون بوده: «...فِيهَا أَنهـرٌ مِن ماء غَيرِ ءَاسِن و أَنهرٌ مِن لَبن لَميَتغيَّر طَعمُهُ...» (محمد/47،15) جهان بقا و ثبات است:[57]«...إِنَّما هـذهِ الحَيوةُ الدُّنيا مَتعٌ و إِنَّ الأَخِرةَ هِىَ دارُالقَرارِ» (غافر/40،39) و عوارضى مانند پيرى و مرگ در آن وجود ندارد[58]:«لاَيُقضى عَليهِم فَيَمُوتوا....» (فاطر/35،36) علاّمه طباطبايى پس از ذكر آياتى كه بيانگر انقراض اين دنيا است، در تبيين آخرت مىگويد: اين مطلب از ملاحظه كتاب و سنّت، به طور قطع و ضرور استفاده مىشود كه در آخرت، نظام زندگى در تمام شؤون آن با نظام زندگى در دنيامغايرت دارد. آخرتابدىاست وبراى ساكنان آن، يا سعادت محض به شمار مىرود كه همه چيز برايشان مهيّا است و يا شقاوت محض است كه جز آن چه را ناخوش مىدارند، براى آنها نيست.[59] 2.دنيا، جهان عمل و تكليف و آزمايش (كهف/18،7) و آخرت، جهان نتيجه و جزا و پاداش* است[60]:«...ولاتَعتِذرُوا اليَومَ إنّما تُجزَونَ ما كُنتُم تَعملُون» (تحريم/ 66، 7) لذا مهلتها در آن جهان به پايان مىرسد[61]:«... و لاَ هُم يُنظَرونَ.» (بقره/2،162) از هنگامى كه انسان مرگ را با چشم ديده و در حال احتضار* و جان كندن است، راه توبه وبازگشت بسته مىشود. (مؤمنون/23، 99و100) البتّه در برزخ دست انسان از عمل كوتاه است؛ ولى بر پايه برخى روايات از سه ناحيه ممكن است بهرهمند شود: بناى خيرى كه از خود به يادگار گذاشته است و ديگران از آن استفاده مىكنند و اثر علمى كه پويندگان علم از آن بهره مىبرند و فرزندان صالح و با ايمانى كه براى او آمرزش مىطلبند.[62]3. جهان آخرت داراى حيات بوده: «...وَإِنَّ الدَّارَ الأَخِرةَ لَهِىَ الحَيَوانَ...» (عنكبوت/29،64) تمام موجودات آن از علم شعور و نطق برخوردارند[63]:«وقَالوا لِجُلودِهم لِمَ شَهِدتُّم عَلينَا قَالوا أَنطقَنَا اللّهُ الَّذِى أَنطَقَ كُلَّ شَىء...» (فصلت/41،21) و اعمال انسانها با صورتهاى زيبا و لذّتبخش يا زشت و وحشتزا تجسّم مىيابد[64]:«... و وَجَدوا مَاعَمِلوا حَاضِراً...» (كهف/ 18، 49) و «... هَل تُجزَونَ إِلاَّ ماكُنتُم تَعملونَ» (نمل/27،90) به همين سبب، در آخرت، تمام حقايق آشكار و تمام پنهانىها ظاهر مىشوند[65]:«يَومَ تُبلَىالسَّرائِرُ.» (طارق/86،9) طبرى در تفسير «لَهى الحَيَوان» مىگويد: در سراى آخرت، زندگى جاودانه و زوالناپذيرى است كه مرگى با آن نيست و در تأييد اين نظر، به كلام ابنعبّاس و مجاهد و قتاده استناد كرده است.[66]4. روابط موقّت و بىبنياد دنيايى و ضوابط حاكم در آن، مانند سفارش، خويشاوندى و دوستىهاى غير الهى، در آن جهان از بين مىرود و فقط روابط و ضوابط تكوينى و واقعى برقرار مىماند[67]:«... لاَتَجزِى نَفسٌ عَن نَفس شَيئاً و لاَيُقبلُ مِنهَا شَفـعَةٌ...» (بقره/2،48)، «...فلاأنسابَ بينَهم يومئذ...» (مؤمنون/23، 101)، «... و تَقطَّعَت بِهِمُ الأَسبَابُ» (بقره/2، 166) لذا در آخرت، فقط امتيازهاى حقيقى و واقعى پذيرفته مىشود، نه امتيازهاى ظاهرى و صورى[68]:«... إِنَّ أَكرمَكُم عِندَ اللّهِ أَتقَـكُم...» (حجرات/49،13) ضمن آن كه در آخرت، هيچ نوع ستمى وجود نداشته، به قدر رشته هسته خرمايى به انسانها ستم نمىشود: «... و لاَتُظلَمونَ فَتيلاً.» (نساء/4،77) در آخرت، زندگى اجتماعى به صورت تعاون و همكارى بين انسانها وجود ندارد؛ بلكه سرنوشت هر شخص را عقايد و اعمال وى تعيين مىكنند: «لِكُلّ امرِى مِنهُم يَومَئِذ شَأنٌ يُغنِيه» (عبس/ 80، 37) البتّه روابط معنويى كه در اين جهان بين انسانها وجود دارد، در آن جهان صورت عينى و ملكوتى مىيابد؛ بنابر اين اگر كسى سبب هدايت شخصى شود، در رستاخيز شخص هادى به صورت امام و شخص هدايت يافته به صورت مأموم ظاهر مىشود و اين همان شفاعت درست و پذيرفته شده است. در گمراه كردن نيز همين گونه است؛ چنان كه فرعون در آخرت، پيشاپيش قومش بوده، آنان را وارد آتش مىكند: «ويَقدُمُ قَومَه يَوم القِيـمة فأورَدَهُم النّار.» (هود/ 11، 98) [ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:شباهتها و تفاوتهاى دنيا و آخرت, ] [ 11:20 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |